یکی از کلماتی که در قرآن استفاده شده است همین کلمه «مستضعفین» است . این کلمه بر یک جریان یا یک طبقه در جامعه اشاره دارد. مستضعفین یعنی کسانی که مورد استضعاف واقع شده اند . یعنی باید قلدارانی باشند تا بتوانند دیگرانی را ضعیف بشمرند و منویات دیکتاتورانه و ظالمانه خود را بر آنان تحمیل نمایند . همان طور که در قرآن از طاغوت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی یاد شده است ، در مقابل این طواغیت ، مستضعفین سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نیز قرار می گیرند . یعنی در هر جا که مستضعفی هست در مقابلش طاغوتی نیز هست . یکی از ظلم های بسیار بزرگ و نابخشودنی که در حق این کلمه قرآنی شده است ترجمه فارسی آن به واژه «قشر آسیب پذیر» است . این خیانتی آشکار است به قرآن که ما مستضعف را که در خودش این معنا را دارد که ظالمانی حق آنان را غصب کرده اند و آنان را تحت فشار های فکری ، عقیدتی ، معیشتی ، آموزشی و ... در آورده اند و آنان را ضعیف نگه داشته اند ، ترجمه کنیم به قشر آسیب پذیر یعنی آسیب پذیرندگی ذاتی این طبقه است و ما باید من باب گرفتن دست ناتوان و بدبخت او را کمک کنیم . اگر با این دید به این قشر توجه کنیم است که آنان را انسان هایی فرودست و سربار جامعه قلمداد می کنیم . در صورتی که قرآن برای این طبقه شرافت قایل شده است و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار داده است : « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین » (قصص / 5 ) . اما امروزه تنها مساله نگاه غیر قرآنی جامعه به این طبقه نیست بلکه مردم در شناخت انواع استضعاف و ویژگی های آن نیز تصوری سطحی دارند . معمولا هنگامی که از مستضعف یاد می شود و آن را به گوش خود می شنویم به یاد یک انسان فقیر و بی چیز و گرسنه می افتیم لکن همان طور که اشاره شد یک گروه از مستضعفین ، مستضعف معیشتی و اقتصادی هستند ، گروه های دیگری نیز در ذیل این کلمه می گنجند ، مستضعفین علمی ، فکری ، فرهنگی ، عقیدتی ، حقوقی ، ورزشی ، آموزشی ، سیاسی و ... از انواع آن هستند که شاید همه آنان انسان هایی پوست به استخوان چسبیده هم نباشند . مثلا یکی از آن ها همین مستضعفین علمی یا به عبارت دیگر دانشجویان و طلبه های ما هستند . همان طور که پر واضح است با این اوضاع حاکم بر دانشگاه و حوزه در حقیقت اینان از محروم ترین و مستضعف ترین اقشار جامعه هستند که باید در راه دفاع از آنان مبارزه کرد و جنگید اگرچه جنگیدن در هر جبهه ای طریقیت و شیوه مختص خود را طلب می کند اما آن چه که مهم است نفس مبارزه است که قرآن می فرماید : « چه شده است که در راه خدا ، و مردان و زنان و کودکان مستضعف دست به خون ریزی نمی زنید . » (نسا/75)
|